عشقم آیاتایعشقم آیاتای، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
آیسوآیسو، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

آیاتای وآیسو دو ماه مامان و بابا

بدون عنوان

سلام نازم عشقم امروز پنج ماهت تموم شد و قدم تو شش ماهگی گذاشتی چقد زود میگذره.......   امروز عمه های من اومده بودن خونه باباجون برا دیدن تو دختر عمه های من عاشقتن اصلا یه دیقه زمین نزاشتنت  الان خسته ای و بی حال اونقد بازی کردی، خوابت میاد منم دارم سعی میکنم تا بخوابونمت   عصری موقع برگشتن به خونمون برات کیک خریدیم اومدیم شامو که خوردیم چند تا عکس خوشگل سه نفری گرفتیم بعد یکم از کیک خوردیم بابایی شدیدا منتظر چایی هست تا من براش چایی ببرم منم دارم برات از روز تولد پنج ماهگیت مینویسم قربون شکل و ماهت بشم بلاخره خوابیدی   عزیزم امیدوارم 120 سال سالمو خوش حالو موفق باشی منم افتخار کنم بابایی که میگه...
27 دی 1392

از شیطنت هات

  قربون خنده هات   عزیزم این عروسکو عمو جون از سفر چین برات اورده من موهاشو در اوردم تا دهنت نره تو هم کلاهشو گذاشتی زمین الان هم داری دستشو میکنی دفعه قبل هم چندتا لباس اورده بود که ایشاله تابستون میپوشی       بازی با تسبیح بابا جون بابای من   بازی با مامانی   یه عکس قشنگ با مامانی ک ه حتما بزرگش میکنم   بمیرم که عصبانی شدی از ته دل گریه میکنی   اینجا میندازی رو صورتت     بع د عصبانی میشی که هیچ جارو نمیبینی جیییییییغ میکشی از سرعت تکون دادن دست و پاتو هم که نمیشه دید     ...
26 دی 1392

بدون عنوان

سلام گلم عشقم شرمندم که نتونستم چند روزی برات بنویسم خدارو شکر الان خوبه خوبی عزیزم شب یلدا رفتیم خونه باباجون بیشتر از یه ساعت تو ترافیک گیر کردیم وقتی رسیدیم دیگه وقت شام بود مامانم یه شام خوش مزه گذاشته بود که شما چشمتون رو دوخته بودین به سفره یکم به لبت زدیم که شروع کردی به گریه منم میخوام همش صحبت این بود که سال بعد میری تو پشمک ها ولی مامانی از یه طرفم سرما هم خورده بودی نگرانو نارحت بودیم ولی الان شکر خدا خوشحالیم ...
12 دی 1392

بدون عنوان

سلام ناز مامانی عشقم شرمندم که نتونستم ازت خوب مواظبت کنم وسرما خوردی مدتی هست که سرفه میکنی چندتا دکتر هم بردیم شربت دادن ولی باز سرفه میکنی منم ناراحت برا همین نمیتونم زیاد برات بنویسم ایشاله زود خوب میشی باز شروع میکنیم همه باهام دعوا کردن از وقتی عکس تولد چهار ماهتو گذاشتم مریضی بابای من بابایی میگن چش خورده الان بابایی میگه عکسارو پاک کن منم موندم فدات شم زود خوب شو...... دوست دارم دوست دارم دوست دارم
6 دی 1392
1